آزمون تورینگ؛ قسمت سوم: نقد ها و استدلال ها (۲)

  1. خانه
  2. کامپیوتر
  3. آزمون تورینگ؛ قسمت سوم: نقد ها و استدلال ها (۲)
آزمون تورینگ

توی قسمت دوم از مجموعه نقد آزمون تورینگ، ۴ ایراد و استدلالی که منتقدان مختلف به تورینگ وارد کردن رو بررسی کردم و گفتم که خود تورینگ، توی آثارش به این نقدها اشاره کرده و سعی کرده تا حد ممکن بهشون پاسخ بده.
توصیه میکنم اگه قسمت های قبلی رو نخوندین، حتما از بخش اول شروع کنید.

توی این قسمت، استدلال های دیگه ای که در نقد آزمون تورینگ مطرح شده رو با هم بررسی میکنیم.

استدلال از جنبه ناتوانی های گوناگون

تورینگ لیستی از کارها و ویژگی رو در نظر میگیره که به نظر برخی از مردم، ماشین ها نمیتونن اون ها رو انجام بدن یا داشته باشن:

۱. مهربان بودن ۲. داشتن ابتکار و خلاقیت ۳. زیبا بودن ۴. رفتار دوستانه داشتن ۵. شوخ طبعی ۶. تشخیص دادن حقیقت از دروغ ۷. اشتباه کردن ۸. لذت بردن از بستنی و توت فرنگی (!) ۹. عاشق شدن ۱۰. درس گرفتن از تجربه ها ۱۱. استفاده از کلمات به طور مناسب ۱۲. داشتن رفتارهایی که به اندازه رفتارهای انسان، متنوع و گوناگون باشه ۱۳. انجام دادن یه کار واقعا جدید

قبل از اینکه بخوایم خود این نقد رو بررسی کنیم، یه سوال جالب توجه رو باید بپرسیم: آیا واقعا باید فرض کنیم که تمام موجودات هوشمند در سراسر جهان میتونن این کارا رو انجام بدن؟ برای مثال، اگه کسی از توت فرنگی و بستنی لذت نبره، باید بگیم که اون آدم نقصی داره؟
قطعا این درسته که یه موجود هوشمند، باید توان لذت بردن از یه سری چیزا رو داشته باشه، اما متعصبانه است که بگیم یه موجود هوشمند، باید از چیزایی خوشش بیاد که ما هم خوشمون میاد! ( این حرف رو درمورد ویژگی هایی مثل مهربانی و عشق هم میشه زد. قطعا یه موجود هوشمند باید بتونه عاشق یه سری چیزها بشه و اونها رو دوست داشته باشه، اما سوال اینجاست که آیا یه کامپیوتر هم باید به چیزایی عشق بورزه که ما هم عاشقشون هستیم؟ چی باعث میشه که اینقدر خودمون رو خاص در نظر بگیریم؟ )

جدای از مساله متعصبانه بودن، باید از خودمون بپرسیم که چه دلیلی برای این استدلال وجود داره که هیچ ماشینی نمیتونه این کارا رو انجام بده؟
آلن تورینگ میگه که این به دلیل سابقه برخورد ما با ماشین هاست. هیچکدوم از کامپیوترها، برنامه ها و ماشین هایی که ما تا حالا باهاشون برخورد داشتیم، نمیتونستن اینکارا رو انجام بدن.
با وجود این، با توجه به میزان پیشرفت ظرفیت ذخیره سازی و سرعت پردازش کامپیوترها، باید به کارایی این نقد در آینده ای نزدیک با دیده شک و تردید نگاه کنیم، چرا که ممکنه توی سالهای آینده، پیشرفت کامپیوترها به حدی برسه که دیگه نتونیم بگیم هیچ کامپیوتری تا الان نتونسته کارهای لیست بالا رو انجام بده!

( البته تا همین الان هم کامپیوترها بعضی از اینکارها رو میتونن انجام بدن. مثلا بحث یادگیری ماشینی، کاملا براساس یادگیری از تجربیات بنا شده. تعداد زیادی داده به ماشین داده میشه که با بررسی اونها، ماشین میتونه الگوهایی رو پیدا کنه و موارد بعدی منطبق با اون الگوها رو تشخیص بده )

آزمون تورینگ

نقد بانو لاو لِیس ( Lady Lovelace )

یکی از مشهورترین نقدها به آزمون تورینگ، توسط بانو آیدا لاولیس مطرح شده ( توی مقاله قبلی اشاره کردم که ایشون دختر لرد بایرون بوده ):

یک موتور تحلیلی ( Analytical Engine )، ادعای نوآوری در چیزی رو نداره. این ماشین فقط کارهایی رو میتونه انجام بده که ما نحوه دادن دستور انجامش رو به ماشین میدونیم. ( سخت شد 🙂 )

منظورش به زبون آدمیزاد، اینه که محدوده عملکرد ماشین، توی حیطه دانش ماست و اگه ما ندونیم چطوری به ماشین دستور فلان کار رو بدیم، قطعا ماشین نمیتونه با خلاقیت و ابتکار خودش اون رو انجام بده و نوآوری داشته باشه و ما رو متعجب کنه.

همون طور که تورینگ میگه، در جواب این نقد، میشه یه سوال مهم پرسید:

آیا خود انسان قادره که کاری واقعا جدید انجام بده؟

توی جهان جبری و علی ومعلولی که هر چیزی لزوما یه علتی داره، هر کاری که خود ما هم انجام میدیم، بوسیله قوانین طبیعت و مرزهای طبیعی محدود و تعیین شده و در جهان علی و معلولی، چیز واقعا جدیدی اتفاق نمی افته که جدای از قواعد باشه، اما باز هم ما گاهی اوقات بابت بعضی وقایع متعجب و شگفت زده میشیم.

به همین ترتیب، کامپیوترها هم ممکنه موفق به انجام کارهایی بشن که ما پیش بینی نکردیم و باعث تعجب مون بشن.

بله، ممکنه بگیم که کامپیوترها محدود به برنامه (program) خودشون هستن و نمیتونن کاری رو انجام بدن که بوسیله اون برنامه تایید نشده باشه. اما در عین حال انسان ها هم محدود به ویژگی های زیستی و ژن های ارثی خودشون هستن که میشه گفت تا حدی شبیه همون محدودیت کامپیوتر هاست: ماها هم قادر نیستیم کاری فراتر از محدودیت های زیستی و ژنتیکی خودمون انجام بدیم!

اگه یه برنامه به اندازه کافی پیچیده باشه و از پردازنده هایی با سرعت کافی استفاده کنه، دیگه نمیشه به راحتی تشخیص داد که محدودیت های اعمال شده بوسیله برنامه ها، چقدر با محدودیت های ژنتیکی و زیست شناختی متفاوته.

استدلال از جنبه صمیمیت و رفتار غیررسمی

این استدلال بر این فرض استواره که هیچ مجموعه ای از قواعد وجود نداره که تعیین کنه یه آدم عادی توی شرایط خاص، باید چطور رفتار کنه. در مقابل، مجموعه ای از قواعد از پیش تعیین شده وجود داره که مشخص میکنه یک کامپیوتر یا ماشین، توی هر شرایط ممکنی، چطور رفتار میکنه.
از این دو مقدمه، بعضیا نتیجه میگیرن که انسان، با ماشین فرق میکنه!

تورینگ اشاره میکنه، اینکه چه کاری باید انجام بشه، با کاری که واقعا انجام میشه متفاوته.
اگه بخوایم یه شرایط خاص رو در نظر بگیریم و انتظار رفتاری مناسب با اون شرایط رو داشته باشیم، اون وقت احتمالا خیلی سخته که بین یه ماشین هوشمند و انسان تفاوت قائل بشیم.

به زبون آدمیزاد، منظورش اینه که مثلا اگه از ماشین هوشمند و انسان توقع داشته باشیم که در یک جمع مودب باشن، احتمالا رفتارشون شباهت زیادی بهم داره و نمیشه فقط از روی رفتار تشخیص داد که کدوم انسانه و کدوم ماشین، چون هردوشون قراره از قواعد مودب بودن توی جمع پیروی کنن

بیاین اول این مساله رو بررسی کنیم: آیا واقعا قواعدی وجود داره که رفتار انسان و ماشین رو در یک موقعیت خاص، توصیف و تعیین کنه؟

اگه دنیا جبری و علی و معلولی باشه، چنین قوانینی هم برای انسان وجود داره، هم برای ماشین ( هردوشون تابع قوانین علت و معلول هستن ) و اگه جهان علی ومعلولی و جبری نباشه، پس این قواعد نه برای انسان ها هست، نه برای ماشین ها و کامپیوترها ( چون هم انسان و هم کامپیوتر بخشی از دنیای غیرجبری خواهند بود )

در هر کدوم از این دو حالت، نمیشه تفاوتی بین انسان و کامپیوتر قائل شد و نمیتونیم بگیم یکی از این دوتا آزاده و یکی دیگه داره تحت قوانینی کار میکنه که رفتار و عملکردش در شرایط مختلف تعیین کرده.

اما حالا وقتشه که بپرسیم، آیا قواعدی وجود داره که تعیین کنه یک انسان و یک ماشین، در شرایط مختلف، چه کاری رو باید انجام بده؟ ( از لحاظ هنجاری )

صرفنظر از اینکه هنجارها قابل وضع و تدوین هستن، ادعا شده که ماشین ها اجباری به پذیرش بایدها و نبایدها و هنجارها ندارن ولی انسان ها دارن!

و به این ترتیب، اصولا ورق برمیگرده، چون نتیجه بحث این میشه:

قواعدی وجود داره که تعیین میکنه انسان ها باید در شرایط خاص چطور رفتار کنن، درحالیکه چنین قواعدی برای ماشین ها وجود نداره. انسان ها محدود به بایدها و نبایدهای هنجاری هستن، ولی ماشین ها نه!

 

آزمون تورینگاستدلال از جنبه ادراک فراحسی

یکی از عجیب ترین حرفایی که تورینگ زده، درمورد ادراک فرا حسیه ( Extra-Sensory Perception ) البته ممکنه که این حرفا رو از روی شوخی و مسخره بازی زده باشه، ولی بعضیا هم حدس میزنن که این حرفا رو تحت تاثیر تحقیقات دانشمندی به نام جوزف بنکس راینه گفته ( این آدم در زمینه فرا روانشناسی تحقیقات عجیب و غریبی انجام داده )

در هر صورت، انگار تورینگ معتقد بود که شواهد انکار ناپذیری در مورد تله پاتی وجود داره ( و احتمالا بعدش قرار بوده که به پیشگویی و حرکت اجسام با ذهن معتقد بشه :/ اینو من نمیگم، دانشنامه استنفورد میگه! )

به این ترتیب، تورینگ فکر میکرد که اگه آدم های حاضر در آزمایش ( یعنی پرسشگر و یکی از پاسخ دهنده ها ) با هم از طریق تله پاتی ارتباط برقرار کنن، هویت ماشین فاش میشه و آزمایش به فنا میره! برای حل این مشکل هم پیشنهاد کرده بود که شرکت کننده ها در یک محیط ” عایق تله پاتی ” آزمایش رو انجام بدن!

جدای از اینکه هیچ گونه شواهد آماری برای اثبات تله پاتی و چیزای این شکلی وجود نداره، باید بپرسیم چی باعث شده که آلن تورینگ همچین چیزی بگه. بعلاوه، اگه انسان ها میتونن تله پاتی داشته باشن، چرا ماشین ها و کامپیوترها نتونن؟

اگه توانایی تله پاتی، یه ویژگی معمول برای هر سیستم به اندازه کافی پیشرفته ای باشه که میتونه مکالمات انسانی داشته باشه، هیچ دلیلی وجود نداره که بتونیم بگیم کامپیوترها این جنبه از رفتار انسانی رو نمیتونن بروز بدن ( با فرض واقعی بودن تله پاتی )

***

تا به اینجا، شرح دادم که آزمون تورینگ چی بوده و چه نقدهایی بهش وارد شده، و خود تورینگ چه جوابی بهشون داده. البته مقاله اصلی خیلی مفصل تر بود و ادامه هم داره و یه سری بحث های فلسفی دیگه رو هم مطرح میکنه، اما من سعی کردم جالبترین بخش مقاله رو ترجمه کنم ( هرچند که بعضی جاها، یه سری چیزا هم اضافه کردم و این مطلب، تقریبا ترجمه و تالیف حساب میشه )

در هرصورت، شاید بعدها بقیه مطلب رو ترجمه کردم و اگه شما زودتر از من تصمیم گرفتید اینکار رو بکنید، حتما بهم خبر بدید که منم استفاده کنم 🙂

مطالب مشابه

۲ دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید

  • چیه این دنیای ریاضیات و کامپیوتر لعنتی که با اینکه رشتم ارتباط خاصی باهاش نداره ولی نمیتونم ازش دس بردارمممم:”)))) خیلی عالییییی بود، دمتون گرمممممممم لذت بردم بسی زیااااااد، ای کاش طولانی تر بود…
    نا گفته نماند بدجور زده به سرم تخصص مغز و اعصاب بخونم و کنارش بتونم بیشتر به این عشق ابدی ( کامپیوتر ) و ارتباط بینشون با مغز انسان بپردازم…
    مجددا، مرسی*-*

    پاسخ

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

فهرست